- گند آب
- آب ایستاده گندیده و بدبوی
معنی گند آب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تیز آب تنداب
آب گندیده، آب ایستاده و بدبو، جایی که آب های بدبو و کثیف جمع شود
مایع لزجی و کشدار و قلیایی و تلخ و مهوع و زرد رنگ (علت وجه تسمیه) که به وسیله سلولهای کبدی ترشح میشود و بوسیله مجرای صفراوی اطراف لپکهای کبدی جمع آوری و وارد مجرای کبدی میشود و از آنجا به وسیله سیستیک داخل کیسه صفرا (زهره) میگردد و انباشته میشود زرداب در کیسه صفرا و در مجاورت هوا رنگ سبز به خود میگیرد در حدود 800 تا 1000 گرم در روز صفری تولید میشود که در حدود 25 گرم آن مواد جامد و بقیه آن آب است ولی زرداب در کیسه صفرا تغلیظ شده مواد جامدش تا 150 در هزار میرسد صفرا
کم عمق
پر آب سیراب آبدار، تازه طری، شاد شادمان مسرور، چراگاه سبز
آنکه تولید گند کند عفونت آور
آب کم عمق، برای مثال دریای فراوان نشود تیره به سنگ / عارف که برنجد تنک آب است هنوز (سعدی - ۱۰۵)
بندی که در جلو آب ببندند، سد
غنداب و، می شیرین شربت، شراب قندی. قند پهلو. چایی که قند یا شکر در آن حل نکنند بلکه حب قند را در دهن گذارند و چای را به شیرینی آن نوشند
آب گندیده و بدبوی، باتلاق زمین باتلاقی: بدشت گل و خار و گنداب و چاه مکن رزم کافتد بسختی سپاه. توضیح زمین کما بیش پستی که مقداری آب در آن جمع شده و بخارج راه نداشته باشد تولید باتلاق کند، جایی که آبهای شستشو و گنده در آن رود: گنداب حمام
تیزآب، آبی که با سرعت زیاد جریان داشته باشد